دانیالدانیال، تا این لحظه: 11 سال و 7 ماه و 14 روز سن داره

روزهای کودکی

روند تبدیل شدن از 4 پا به 2 پا!! و خوراکی های خوشمزه

1392/4/2 15:26
نویسنده : مامان الی
223 بازدید
اشتراک گذاری

خوب مثل اینکه منم دارم یواش یواش مثل آدمیزاد درمیام. احساس قدرت می کنم وقتی دستم رو میگیرم به وسایل مختلف خونه و در یک حرکت یک ضرب خودم رو بلند می کنم و با پاهای البته لرزان چند دقیقه ای می ایستم بعدش هم اگر کسی کمکم نکنه تالاپی نقش بر زمین می شم و فریاد و هوار می کشم تا یکی بیاد و منو بلند کنه، اینجاست که اون احساس غرور و قدرتی که گفتم جاش رو به احساس ندامت می ده! ولی چند دقیقه بعد یادم می ره و دوباره تلاش و تلاش... تقریبا تمام وسایل خونه رو با اجازه مامان بابا چشیدم!! تا حدودی می شه گفت تمیز و میکروب زدایی کردم. از همه خوشمزه ترش کنترل تلویزیون بود که از موقعی که بابا روش سلفون کشیده تا مثلا تمیز باشه دیگه خوردنش حال نمی ده. بعدش گوشی تلفن خونه و از همه مهمتر برس موهای بابامه... واااای این برسها چقدر مزه می ده، آدم از خوردنش سیر نمی شه.. اسباب بازی هامو که دیگه نمی خوام. رسما انصرفا خودمو با علاقه نشون دادن به چیزای دم دستی نشون دادم. امروز وقتی برای سومین بار منو برده بودن آتلیه عکاسی تنها چیزی که منو آروم می کرد سویچ ماشین بود که تا حالا امتحان نکرده بودم... عجب چبزی بود. من نمی دونستم چقدر وسایل خوشمزه تر از کنترل تلویزیون هم هست!! البته غذا خوردنم سر جاشه و خوبه. مامان غذاهای خوشمزه ای برام درست میکنه و تقریبا همه چی می خورم و دوست دارم. عاشق آب و آب میوه و چایی هستم... خوش خوراکم دیگه.. خوب مرد باید قوی باشه... حالا از این مواد خوراکی بگذریم، نمی دونم چرا امروز باز منو بردن عکاسی. آخه این لثه های کچل من که مثل کله بی موی من هنوز برق می زنه دیگه عکس گرفتن می خواد؟ من که سر در نمیارم...

این روزها تا هوا خوبه زیاد می ریم گردش و مسافرت. من عاااشق گل و گیاه هستم. دلم می خواد هرچی گل و درخت و سبزه است همش مال خودم باشه که در مورد گلهای تو خونه این اجازه رو ندارم و کلی حواسم رو پرت می کنند که نبینمشون.. اخلاصه این روزهای من و بابا و مامان اینطوری می گذره و من با کمک بابا یاد گرفتم که با کسانی که تازه می بینم دست بدم برای این کار هم پیشنهاد از طرف منه و اول من دستم رو جلو میارم، مخصوصا با خانمهای خوشگل و ملوس بیشتر تمایل دارم که آشنا بشم!!

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (3)

میرزا کوچک خان
27 اردیبهشت 92 15:42
سلام ............ ای جونم. ماشاالله چه جیگری شده میگم کم پیدایی خاله جون؟! دانیال جونی رو به جای من یه ماچ آبدارش کن!
سارا زارع
2 خرداد 92 17:02
سلام لطف كن به وبلاگم بيا و نظرتو تا قبل از سونوگرافيم راجع به اين كه نينيم دختره يا پسر با ذكر يه دليل از دلايلي كه گفتم بگو.منتظرما
مسیحا
28 خرداد 92 0:49
سلام به قضاوتتون نیاز دارم لطفا بهم سر بزنید