محرم دوم
27 آبان 92 دو روز عاشورا و تاسوعا خانوادگی به شهر بروجرد رفتیم. این اولین سفر دانیال به این شهر بود. مراسم این دو روزه و با کلی مهمان و پختن نذری های خوشمزه و عزادری همراه بود. دانیال چندتا دوست دختر هم پیدا کرد که با یه جیغ کوچولوی اونها پا به فرار می ذاشت. سینه زدن به محض شنیدن صدای نوحه کار عادی دانیال شده حتی با شنیدن صدای اذان هم این کار رو تکرا می کنه. نکته جالب اینه که یه تابلوی کوچولویی که روش با خط کوفی نوشته شده یا امام رضا رو وقتی دستش دادم در کمال تعجب شروع کرد به سینه زدن و اون تابلو از دستش نیفتاد تا خوابش برد. صبح که بلند شد و دوباره چشمش بهش افتاد دوباره شروع به سینه زدن کرد.. خلاصه این فسقلی با وجود بچه های دیگه ای هم که ب...
نویسنده :
مامان الی
13:57